وصیت نامه
من آدمی از دیار شما در کمال صحت و سلامت عقلی و روحی وصیت نامه خود را به شرح زیر تنظیم می کنم :
فکرهای پریشانم را به آنانی که هر گز فکر پریشان نداشته اند هدیه دهید تا قدر آرامش را بدانند.
سکوتم را به آن سخنوارنی که سالهاست تنها حرف زده اند بدهید تا با صدایی بلند تر از قبل فریاد بزنند.
دردهایم را برای آنان که از سر خوشبختی به بدبختی دیگران می خندند بفرستید تا خوشبخت تر باشند.
سادگی مرا هدیه بفرستید برای آنان که هر گاه از من سو استفاده کردند خود را زرنگ دانستند و من را احمق ، تا بدانند سادگی هم شیوه ای از زندگی است.
زیبایی نداشته ام را به آن دختران و پسرانی نشان دهید که برای ظاهری زیبا همه کاری کردند و هیچ به دست نیاوردند .
شعرهایم را به کودک دست فروشی که در سرمای زمستان در گوشه ای نشسته بدهید تا با آتش شعرهایم گرم شود.
آه سردم را به کناره ای بیاندازید مشتری زیاد دارد ، قسمت هر کس که شد حلالش باشد .
صدای لرزان و پر سوزم را به جارچیان خاموش شهر بدهید ، ببینید چه می کند ناله هایم با روح و روان مردم.
و تنم را به خاک بسپایرید ، چون امانت بوده نمی خواهم خیانت در امانت کرده باشم .
و اگر زمستانی بر من رد و شد و برفی بارید آن دانه های گرمابخش برف را از روی مزارم کنار نزنید بگزارید جایم گرم باشد و خوابم خوش.
با احترام *** مظاهر حسنی پور *** 15 دقیقه بامداد 29 آبان ماه 1394 قروه